#102

ساخت وبلاگ

امکانات وب

او میگوید : « هیچ وقت آرزو کردی که کاش مردم روراست تر بودن ؟ » 

 

- یعنی چطوری ؟ 

انگشتش را داخل شکاف دیوار گچی فرو میکند ، با شستش آن را می تراشد و روی سکو می تکاند . « من احساس میکنم همه ، خود جعلیشون رو نشون میدن . همه ی ما تو عمق وجودمون خراب و داغونیم . فقط ، بعضیامون میتونیم اینو بهتر از بقیه پنهان کنیم . » 

نمی دانم نشئگی اش شروع شده یا اینکه درون نگر شده است . بهرحال ، من با هیچ کدام مشکل ندارم . مکالمه های مورد علاقه ی من ، مکالمه هایی هستند که هیچ پاسخ واقعی ای ندارند . 

می گویم : « من فکر نمی کنم یه کم ملاحظه کاری چیز بدی باشه . واقعیت بی پرده همیشه قشنگ نیست . » 

وقتی ما خارج گود هستیم ، برایمان آسان است که باور کنیم اگر ما بودیم و کسی با ما بد رفتاری میکرد ، بدون لحظه ای فکر کردن ، او را ترک میکردیم . آسان است که بگوییم اگر کسی با ما بد رفتاری میکرد ، ما دیگر نمیتوانستیم او را دوست داشته باشیم ، در حالیکه ما جای آن شخصی نیستیم که آن فرد بد رفتار او را دوست دارد .

وقتی اولین بار چنین چیزی را تجربه میکنیم ، اینکه از فردی که با ما بد رفتاری کرده ، متنفر شویم ، کار چندان آسانی نیست زیرا بیشتر وقت ها آن ها برای ما یک موهبت هستند .

 

( ما تمامش میکنیم _ کالین هوور ) 

*** باز هم از اون کتابایی که به شدت پیشنهاد میشه ...

#102...
ما را در سایت #102 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rainbowsilence بازدید : 118 تاريخ : چهارشنبه 17 بهمن 1397 ساعت: 21:08